دیگه واسم واقعا مُرد این آدم..

میخواستم قسم بخورم ولی نمیدونم میشه یا نه ممکنه اتفاقی پیش بیاد 

ولی همه سعیمو میکنم تا اخر عمرم دیگه اسمی ازش نبرم..


خدایا تو میبینی

تو میدونی

تاوان کدوم اشتباهتمن؟!

این تاوان ها چرا تموم‌نمیشن؟!

من چیکار باید کنم؟!

منکه بازم بلند میشم و کم‌کم این داستان میشه به هیچ جام ولی بد جوری خوردم از کسی به هیچچچچچچچ عنوان انتظارشو نداشتم..

هرکسی بود برام مهم‌نبود یا بهم نمیریختم اصن انتظارشو میداشتم بعد دو سال ولی این آدم هرگزززززز

رسمش نبود.. 


دو روز از پیام‌ تبریکت نگذشته بود که اینکارو کردی!!!

دنیا و زندگی روز به روز چیزای مهمتری رو بهم ثابت میکنن و بهم یاد میدن..

هر کاری از هر شخصی برمیاد.. یعنی این اتفاق واقعا سیلی محکمی بود برام.. 

اخرین رشته های امیدم قطع شد.. رسما نابود شد همه چی..

شاید لازم بود اینجوری بشه که مطمئن شم هیچی بعدش نیس.. دیگه امیدوار نباشم..

و امروز چقدر روز دلگیری بود از صبح برام. بخاطر مرور خاطرات گذشتم..

ولی حالا صفر شد همه چی..

رسیدم‌به صفر مطلق از ادمها