715

10 بار بنویسی

هی پاک کنی!!!

ندونی...

714

پیچیده بهم..

همه چی با همدیگه..

713

بوی عطرت.....

جا مونده رو لباسم.


712

من از زمانی که قلب خود را گم کرده ام میترسم

من از تصویربیهودگی این همه دست

و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم

من مثل دانش آموزی

که درس هندسه اش را

دیوانه وار دوست میدارد تنها هستم

.وفکر میکنم...

و فکر میکنم...

وفکر میکنم...

و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

و ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی میشود

"فروغ جــــــــــــــان"

711

فقط خدا میدونه!!