دلم گرفته...!!

با زبون بی زبونی میگه دخالت نکن.. ولی منکه دخالت نکردم.. نه تو حرفات.. نه تو کارات و تصمیمات..

شاید تقصیر خودم زیاد باهات صمیمی و راحتم..

مهم نی خو خطت میزنم.

دیگه حوصله این بچه بازیا رو ندارم

توام داری میری و ازم دور میشی..

خب اخه زندگی لعنتی یکیو که واسم بزار دیگه..

دوستون داشتم.. واسم عزیز بودین.. شاید دلخوشیم بودین تو این روزا..

ولی ................!

تو هنوز معنی تنهایی رو نمیدونی...ادمای اطرافت کمرنگ شدن ولی هستن ..

تو نمیتونی خودتو با من مقایسه کنی..

تو درک نمیکنی باید قدرهمین وضعیت کمرنگو بدونی..