اصن حرفای تو مغزم و حال اینروزام نوشتنی نیست.. اصلا نمیدونم چجوری بنویسم..
حس باید کرد..
جای من نبودی..
شاید غیرقابل باور باشه ولی هنوز شییییرینی و حس قشششششنگگگگگگ روز یک شنبه صبح ساعت 11و نیم تا 12 و نیم 28 مهر، تو زندگیمه..
این سریالی که هرشب داشتم تو گوشیم میدیدم و روزا منتظر بودم بیام خونه که از نت خونه بتونم ببینم و انقدر میخندیدم باهاش. و حتی ذوق دیدن قسمت جدیدشم داشتم..
الان چند روزه که حتی نه تنها واسم خنده دار نیست دیگه بلکه اصن نمیرم ببینم بقیه قسمتاشو..
(نمیدونم دقیقا چی نوشتم! ولی در کل خواستم بگم حواسم از زندگیم پرت شده..زندگیم سرجاش نیست)
اصن انگار ریتم زندگیم عوض شده..
خداونداااا
عد باید تو همین تایم پیامشو ببینم
عد باید تو همین روزا استوری ای ببینم که.........
عد باید تو اینستا همون اهنگی رو بشنوم که واسم فرستاده بودی
خدایا شوخیت گرفته با من؟؟