طرف یه داستانی رو واسم تعریف کرد و من بهش گفتم گوشش بازه. نگران نباش.. هر روز استرس داشت و من هی میگفتم تهش هیچی نیست.. اینایی که میگی و هر روز داره واست تکرار میشه دروغه و همش فیلم واسه تهدید الکی و ...
بعدم کلی صحبت با پلیس فتا و وکیلای مختلف..
الان .........
بماند کاری ندارم..
فقط وقتی هر روز اون رورا واسم جریان جدیدی از تهدید طرفو واسم تعریف میکرد.. با خودم میگفتم ای بابا ادمانقدر سادم ام هست مگه..
و بعد به این فکر کردم این ادمها و این زندگی با من چه هااا کرد و چه روزایی رو مجبور شدم بگذرونم و چقدر پخته شدم که به راحتی میفهمم جنس طرف چیه؟!
وقتی از مرد ۴۰ ساله بیشتر تجربه داری...