-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 دی 1400 20:04
خدایا همه امید و انگیزه و هدف و زندگیم و کلا همه چیم تویی.. دمت واسه همه چی خیلی گرمه.. عاشقتمممگ ولی لطفا بهم توان ادامه دادن و محکم بودن دربرابر ادمهات و اتفاقای زندگی رو بده..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 دی 1400 10:58
دلم میگیره از آدما.. ولی باید بگذرم.. رها کنم..بزرگ بشم.. و بی توقع باشم.. نخوام که بفهمن از آدم بودن به دورن.. میگذره ...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 دی 1400 22:57
حرف خیلی زیاد دارم.. راجب بابا.. راجب کارم.. راجب امیر .. راجب چیزی که میخوام ... که فقط خدا میدونه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 دی 1400 22:55
از دو هفته قبل که سر یه سوتفاهم انگار رفتید تو قیافه.. تا شب تولد امیر و مهمونی و جمعه ناهار که رفتیم بیرون هر دفعه انگار یه چیزی باعث شد این سوتفاهم بزرگتر بشه.. تو این مدت هرچی فک کردم که ازتون یه خاطره بد یا نامهربونی یادم بیاد که دلخور شم ازتون.. نبود و نشد و نیست.. هیچی جز مراااام و معرفت و عشق ازتون ندیدم.....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 دی 1400 00:41
مغزم :)
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 دی 1400 00:41
دلم :)
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 دی 1400 01:09
پاشم برم کافه ای چیزی... شاید درست شد این موضوع ها؟؟؟؟ ممکنه ایا؟!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 دی 1400 01:08
من چرا رها نمیکنم این داستانو؟! چرا هر روز و شب باید تو مغزم درگیر رفتارا و حرفای این بنده خدا باشم.. چرا این یه مورد نمیتونم دایورت کنم؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 آذر 1400 20:59
فردا یک دی میشه یکسال ... این قصه انگار پایان ندارد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 آذر 1400 23:13
وای این اینستاگرام چه سمی ه!! میری یهو نگا میکنی میبینی شیش ساعته اونجایی.. چیه واقعا فضای مجازی؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 آذر 1400 23:02
تولد قلب من کوه من عشق من امیر
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 آذر 1400 19:52
حیف،میتونستیم زندگی کنیم ،نکردیم جا اینکه دور بزنیم همو!! دور هم بگردیم حیف.. ماکان بند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 آذر 1400 22:34
موهامو میبافتم و گریه میکردم ... فقط خدا میدونه..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 آذر 1400 22:32
سه شنبه تولد امیره برنامم بود سوپرایز کنم ولی به دلایلی نمیشه. خوشحالش میخوام کنم یه جور عجیبی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 آذر 1400 01:11
مگه شهر شما شب نداره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 آذر 1400 00:00
چقدر دلم گرفته امشب ولی میخوام حالمو عوض کنم.میتونم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 02:57
فک کنم کم کم باید بخوابم.. بهتره که بخوابم..
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 02:34
اینکه آدمها زود از چشمم میفتن بخاطر کارای سنگینیه که باهام کردن یا عدم بزرگی قلب و روحم؟؟!! واقعا واقعا نمیفهمم!! شاید من ضعیفم باید بگذرم و رها کنم و قوی تر بشم.. هرچند که فراموش نمیشه!!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 01:42
نه با اینستا حال میکنم نه تلگرام و واتساپ
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 01:39
من اگه صد سالم بشه و تو معدنم کار کنم بازم فک نکنم مشکل بی خوابی و کم خوابیم حل بشه..
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 00:56
هر روزی که به خودم میگم این عینک بدبینی و بی اعتمادی به آدمها رو از چشام بردارم یه جور عجیبی بهم ثابت میکنن که همون بدبین باش بهمون.. روزی که برمیگردم و این متن رو میخونم امیدوارم یادم نیاد راجب کیا نوشتم و چیکار کردن باهام!!!!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 آذر 1400 00:51
انگار تا الان در حال شناخت اتفاقای عجیب غریب زندگی بودم. الان در حال شناخت آدمهای عجیب زندگی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آذر 1400 13:13
:((((
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آذر 1400 13:13
زمین میچرخه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 آذر 1400 13:06
به همین راحتی جات میزارن و میفروشنت.. ولی تو قوی بمون
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذر 1400 23:24
بخشیدن فراموش کردن رها کردن ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذر 1400 22:35
چرا مثل چند وقت پیش مدیتیشن نمیکنم، زبان نمیخونم، و خیلی کارای قشنگ دیگه زندگیمو انجام نمیدم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذر 1400 21:38
شاید یه دلیل اینکه همه چی قفل شده بخاطر ذهن شلوغ پلوغمه، از هر موضوعی درگیرم تو فکرم.. نمیدونم چی نوشتم ولی مفهومو رسوندم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذر 1400 21:36
یعنی فک نکنم هیچوقت به اندازه این روزهااا زیر فشار مالی بوده باشم.. قرض میکنم که قسط عقب افتادمو بدم.. و الان کلی قرض و قسط دارم خدایا
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 آذر 1400 20:20
بعضی وقتا شرایط زندگی حق انتخابو ازت میگیره.. ۴ اردیبهشت