97

یه دعوای اساسی داشتیم دیشب با این آقا امیر.. آخرش تموم شد.. ولی نه خیلی خوب!!
به درک مهم اینه که تموم شد
باس بنویسم بعدا :)

95

تصمیمم واسه عوض کردن کارم قطعی شد.. از فردا باس برم.. البته ملوم نیس هنوز..
از برخورد محیط کار قبلیم بابت رفتنمم نگرانم.. امیدوارم چیزی نشه در کل...
اگه اینجا هم نشه کلا از اونجا میام بیرون و میگردم دنبال یه کار دیگه

94

واقعا چقد خوبه که اینجا رو دارم میام به دور از ادمای واقعی حرفای ذهن اشفته و خستمو مینویسم.

همون بهتر که کسی نخونه اینجا رو با این جرت و پرتا.. کلی به زندگی تخمیم میخندن..

92

دارم اهنگ سوعاتی هایده رو میگوشم.. دلم میخواد باهاش عر بزنم..
شعر فروغ عزیزمُ گداشتم واسه اینستام دقیقا تمثیلی از زندگیمه

91

از شنبه مرخصی دارم تا 10 روز... باس بگردم تو این بازه دنبال کار جدید..