دیشب خواب خونتو دیدم.. من و مریم و باران و ... 

ولی خودت نبودی تو خونت.. 

انگار عمیقا باورمون شده دیگه نیستی.. تو خوابامونم خونت هست بدون خودت.. 

مادر بزرگ عزیزم من هنوز نمیفهمم که واقعا دیگه نیستی..

خدایا مرسی ازت

رها کردن 

بخشش 

....

دیشب چه شب عجیبی بود.. عجیب عجیب عجیب 

عجیب طور صبح شد.. 

شاید عجیب ترین شبی که صبح شد واسم..

من هنوزم ....