خدایا 

میشه لطفا دکمه استرس وجودم و زندگیم رو خاموش کنی؟!


چقدر دوست میدارم بنویسم.. 

از حرف‌ها و خبر ها و اتفاقات و حتی خواب هایی که میبینم این شبا.. 

ولی خب انگار ته دلم یه ندایی میگه لزومی نداره ثبت بشن این چیزا.. 

شاید فعلا

من چرا این روزا به طرز عجیبی خواب الودم؟!

نه به بی خوابی ها و کم خوابی های این سالها نه به وقت و بی وقت توچرت و خواب بودن؟!!!

خوابم میاد..

وقتی خودت نمیخوااای به خودت کمک کنی دیکران هم  نمیتونن بهت کمک کنن.. و چیزی درست نمیشه.. بچه بازی رو بزار کنار

چند شبه که نخوابیدم درست حسابی.. 

دلم ارامش میخاد.. یه خواب آروم..یه شب باخیال راحت بخوابم.. صبح بیدار شم و بدونم دیگه همه استرسها و فکر هام تموم شده.. ریلکس بخوابم. ریلکس بیدار شم. خوابای قشنگ ببینم..