یعنی دست و دلم نمیره حتی بهش پیام بدم..

هی میگم الان اینکارو انجام بدم ، بعد.....

چیکار کنم واقعا؟!

این شعر چیه که من هر جا و تو هرشرایطی باشم کافیه بشنوم یه نفر یه خط شعر داره میخونه یا یه ورق شعر ببینم یه جا..اصن قفل میشمممممممم همونجا!!!

این حجم علاقه به شعر.

چرا شاعر نشدم پس

گردن و مهره..سرطان.. ریه...

تو یک ماه اینهمه داستان اخه؟! 

خدایا لطفا کمکش کن بهش روحیه بده خدایا سلامتی بده.. حال دلش خوب بشه.. این روزاش تموم بشه

من کلا شبا نمیخوابم. نمیخوابم و نمیخوابم.. ولی کافیه یه داستانی پیش بیاد که دیگه اصلا نخوابم همون احتمال یک درصد به صفر برسه..

اصن نمیدونم دیشب چرا همچین کارایی کردم؟! این چه حرفها و چه تصمیمایی بود که گرفتم؟!

دیشب چه شب سختی بود

عاطی

حجت 

ایمان

خدایا چیکار کردم دیشب؟!

قطعا بهترین تصمیمی بوده که تو اون شرایط میتونستم بگیرم.. 

خدایا