فردا میشه 10 روز که سیگار رو ترک کردم و ...

امیدوارم این مقاومت ادامه پیدا کنه

یه چیزاییو واسه اینکه فراموش نشن باید بنویسم..

البته تو این چند ماه خیلی عجیب طور فراموششون نکردم جمله به جملشو یادمه هنوز؛

کلیدی ها:

" من تو ذهن شمام.. خدای هرکسی ذهنشه.. ذهنت خداته"

"تک تک شماها از وجود خودمین.. با ذره ذره خودم شماها رو گذاشتم.. من عاشقتونم"

"چرا انقدر بد شدین؟! چرا از دلاتون و وجداناتون انقدر دور شدین؟! این اتفاقای اخیر نتیجه کارای خودتونه"

" قلب"

"خدا"

"مرگ"

چقدر الان خوشحالم.. و چقدر شاکر خدام که عاطی رو دارم..

مثل قبلا درگیر کانتکتای گوشیم نیستم..

خدایا شکرت

چرا انقدر کمرنگ شدم اینجا واقعا؟!!

خودمم اینجا که

یعنی من تا الان مسبب اشک ریختن کیا شدم که الان این شده؟!

خدایا تو منو ببخش لطفا