کلا همه خاطرات زندگیش حول محور یه چی بود..
خاطرات رمانتیکش.. خاطرات کاری.. خاطرات سفرش.. خاطرات ورزشیش..
بعضیا خیلی جالبن واقعا!!
کسی که به من بگه عزیز یا جوابشو نمیدم یا با تندی جواب میدم..
بنظرم وقتی یکی میکه عزیز داره خودشو از عزیزم دور میکنه چه دختر چه پسر.. و من اینو یه نوع بی احترامی میدونم..
خیلی بدم میاد از عزیز واسم مثل یه فحشه!!
دیشب خواب رضا رو دیدم.. یهووووووووو
انگار یه مهمونی بود که اون و خانمشم بودن..
امروز کلا یادش بودم از صبح. حتی به یاد اون روزی که بهم گفت خیلی دوست دارم خیلی ازت خوشم میاد ولی نمیتونم یا نمیخام باهات باشم
2 هفته بعدشم ازدواج کرد.. من جتی همونجام ازش نپرسیدم چرا و برای چی و چه مرگته و واسه چی میخوای بری و این حرفا؟؟
فقط بهش گفتم اکی پس دیگه باهم کاری نداریم بلاکت میکنم.. اونم گف نع چرا بلاک ؟ پدرکشتگی که نداریم باهم!!
اگه یکم نرمال بود قشنگ میتونستم روش حساب کنم تا آخر آخرش..
ولی متاسفانه خیلی غیر نرماله..
ولی دوسش دارم یعنی بیشتر به دلم میشینه تا دوست داشتن