یه بحث تخمی پر استرس...

هرچی بیشتر فکر کنم واس خودم بزرگترش کردم.. من همچین ادمی نیستم... 

از همین امشب.. از همین لحظه دیگه واسم مهم نیستی.. 

هرچند ادم با جنبه ای باشی ولی دیگه بسه من عوض شدم.. حالا باید بشم همون ادم قبلی... 

چقد حالم تخمیه... خستمممممممم... خستمممم...

کاش یکی بود.. یکی که بهم حس خوب بده.. یکی که بتونم باهاش راحت راجب همه چی حرف بزنم..

چقد ادما راحت میتونن ناراحتم کنن.. چقد راحت میتونن مستقیم و غیر مستقیم حرفشونو بزنن بدون اینکه اذیت شدن من واسشون مهم باشه..

لعنت بهت هما که ادما انقد راحت میتونن واست دغدغه و ناراحتی ایجاد کنن...

کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم