کی میتونه اصن شما رو ناراحت کنه

تو مگه میتونی کسیو ناراحت کنی

کسی میتونه اصن از تو ناراحت بشه


ه

دیگه حال خودمو نمیفهمم واقعا

خدایا ......

خدایا شکرت

ممنونم که مراقبمی

یعنی روزی که بفهمم این داستان حل شده و مشکلی نبوده و این کابوسها تموم شده به همه اطرافیانم شیرینی میدم..

فقط تموم شه دیگه..

خدایا تنهام نزار.. خیلی به دلگرمیت نیاز دارم..

وقتی داشت راجب مهسا حرف میزد دقیقا همون صحنه ها و اتفاقها و داستانهای یک سال و نیم پیش که واسه خواهرم اتفاق افتاده بود تو مغزم میچرخیدن..

چقدر همه چیزش مشترک و شبیه بود..

بغض و گریه و اون روزای تلخ و...

چقدر خدا رو شاکرم که گذشت و همه چی به خوبی تموم شد..

خدایا مراقب مهسا هم باش.. زود زود خوب شه.. این روزاش تموم بشه و روزای قشنگش زودتر بیاد