هر روزی که میگذره از روزی که اومدم با خودم میگم امروز اینجوری باش هما.. مثل قبلا..
بحث بی حوصلگی نیس ، هرچند اونم مقدار زیاد تاثیر داره ولی نیست صرفا بخاطر حوصله و فلان..
اگه بخوامم نمیتونم بشم اون هما..
همای سابق..
دیگه همای سابق نمیشم...
چیزایی که دیدم .. حرفایی که شنیدم.. رفتارایی که برخورد کردم..
و از همه مهمتر ادمهااااا.. ادمایی که دیدمو عوض کردن..
اصن حتی نمیتونم بنویسم ازشون...
سفر ادمو پخته میکنه
خشمگین،
تهی،
تنها،
فریبخورده.
ما موزههای وحشتیم.
چارلز بوکوفسکی
سختی درد و دل کردن از اونجایی شروع میشه که توانایی اینو نداری که اون حجم از حسُ تبدیل به جمله و کلمه کنی !! اونجاس که لالی اِنگاری..
شاید حتی حوصله ای برای نوشتن نیست...
آدمها........