میگف انقدر هما بچه با محبتیه که فقط میگم یکی پیدا کنه لیاقتشو داشته باشه..

میگفت انقدر این بچه محبت داره که ما که پدر مادرشیم ما رو هم‌شرمندمون میکنه.. نمیدونیم‌ چجوری جبران کنیم واسش!!؟

.

.

.

قلبم 

یه روزی همه اینا رو میزارم و میرم..

اون روز دور نیست.. دیر نیست..

مغزم هنگه

قلبم مچاله

دیگه واسم واقعا مُرد این آدم..

میخواستم قسم بخورم ولی نمیدونم میشه یا نه ممکنه اتفاقی پیش بیاد 

ولی همه سعیمو میکنم تا اخر عمرم دیگه اسمی ازش نبرم..


خدایا تو میبینی

تو میدونی

تاوان کدوم اشتباهتمن؟!

این تاوان ها چرا تموم‌نمیشن؟!

من چیکار باید کنم؟!

منکه بازم بلند میشم و کم‌کم این داستان میشه به هیچ جام ولی بد جوری خوردم از کسی به هیچچچچچچچ عنوان انتظارشو نداشتم..

هرکسی بود برام مهم‌نبود یا بهم نمیریختم اصن انتظارشو میداشتم بعد دو سال ولی این آدم هرگزززززز

رسمش نبود.. 


دو روز از پیام‌ تبریکت نگذشته بود که اینکارو کردی!!!