شدم مثل یه دیوار که همه دردلاشونو.. بیماریاشونو.. خاطرات تلخشونو.. و هزار تا خبر بد دیگه روروی این دیوار مینویسن یا حتی حک میکنن..

 بغض تو گلوم بزرگتر شد امشب با این خبر ..

دارم میشکنم..چرا من باید همه اینا رو بدونم اخه؟!! 

چرا فکر میکنین مدیریت کردن این حجم از خبر و اتفاق تلخو دارم؟!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.