امیدوارم حساسیت بیخود خودم باشه..
ولی از نگاهاش خسته شدم..
ازین حس ترحم نفرت انگیزش یا دوستی خاله خرسش.. با افکار پوسیده و مغز پوچش.. با اون قضاوتای احمقانش.. با اون بدون فکر حرف زدناش.. با اون تصمیمای اشتباهش.. با اون فرق گذاشتنات..
انقد حس بد و گه بهم نده...