دیشب بنظرم دوباره یکی ازون شبای عجیب دیگه زندگیم بود

تولد و مهمونی و یه عکس و ...

کلی انتخاب واسه صحبت.. 

گریه و بی خوابی ..

خوردن آرامبخش...

همه سعیمو کردم خوش تموم بشه و خوش بخوابم.. 

من کلا سر لین قضیه وا دادم.. اگه صد درصد نیست.. میخوام باشه دیگه ازین ببعد.. میخوام کلا بگذرم و برم دیگه.‌. 

هرچند نباید اینجوری میشد ولی حالا هرچی... 

من ایمان دارم بهش.. 

باید بتووووونم..

تمام!!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.