یهو 

واقعا حوصله ندارم.

حوصله جنگ رو ندارم.

حوصله کل کل دختر و پسرا و فمنیستا و آنتی فمنیستارو ندارم.

حوصله ندارم ببینم طرفدارای تیمای xوy دارن به هم فحاشی میکنن.

حوصله این آدمای بی معرفت و منفعت طلب رو ندارم.

حوصله خودم و این مودی بودن و افسردگی قدیمیم رو ندارم.

حوصله هیچی رو ندارم.

کاش میشد همه جمع بشیم یه جایی، موزیک گوش بدیم، همدیگه رو بغل کنیم، گریه کنیم تو بغل هم، همدیگه رو آروم کنیم و تهش دوباره برگردیم سر زندگیامون.

خستم جانم...



"یادداشتی از توئیتر"

چرا من واسه رو ح و قلب و ذهن خودم ارزش قائل نیستم؟!

چرا همش باید درگیر این باشم که فلانی الان چی فکر میکنه راجب من؟! درست یا غلط حتی!!

یا دلیل یه سری رفتاراشون با من به چه علته؟! 

بزار بابا هرچیییییییی که میخوان فکر کنن.. چیکار کنم نمیتونم به مغژ همه فکر کنم که فلانی ناراحت نشه.. فلانی بهش بر نخوره ..فلانی نره پشتم حرف بزنه ..فلانی الان چی فکر میکنه راجب من.. 

حوصله ندارم جانم..

چیزی نیست و نبوده، خدا خودش میدونه... ولی هرکی هرچی قضاوت کرد یا هر فکری کرد یا هر حرفی به زبون اورد و یا هرچی دیگه پای خودشه.‌‌ 

تمام شد و رفت!!

داشتم از سرکار برمیگشتم خونه که این پسره وسط کوچه یهو داد زد خانم فلانی برگشتم گف بگین باباتون بیان.. گفتم‌بابای من؟! گفت اره فلان محصولو اوردیم میخواستن.. گفتم چشم..

من برگام ریخته و متعجب که این چه حرکتی بود وسط کوچه؟! من به بابام‌بگم که اول میاد تو رو جر میده بعد منو!! بعدم فک میکنه داستانیه بین ما!!!!

چند روز قبلترشم رفتم مغازش. به همکارش گف دختر اقای فلانین..

و داستاتهای مشابه دیگه

.

.

.


الان مثلا چه هدفی رو داشتی دنبال میکردی؟! 

آمار منو رفت و امدمو داری؟! 

حواست هست؟ 

خواستی بگی فامیل منو بلدی ؟ 

از چند کیلومتری منو میشناسی؟ 

کلا میخااااااری؟ 

دقیقا چی تو مغزت میگذشت اون لحظه کنار دوستات که چند تا پسر جوون دیگه بودن داد زدی؟! 

حالا غیرت که هیجی تعطیل..

یه ذره منش و تعقل هم‌بد نیست بخدا..



یه زمانی تو بچگیا به زور میگفتن ظهرا بخوابین ما پی بلزی و شیطنت یا شبا میگفتن ۹ بخوابین و ما فراری از خواب ...

الان دنبال یه ساعت خواب عمیق و با ارامش...

به حدی خوابم کمتر و کمتر از قبل شده و بد خواب تر و سبک خواب تر شدم که زمان خواب مفیدم رسیده به صفر.. و هر روز سردردم و با قرص مسکن روزمو شب میکنم و شب تا صبح باز بیداری و یه خواب تخمی.. 

و این چرخه ادامه داره