نمیدونم چرا یاد تابستون ک..ری پارسال افتادم یهو!!

شاید چون بخاطر سالگرد مادربزرگ قراره باز ببینم اون شخصو ..

چه روزای تلخ و پر از غمی شد تابستون و اوایل پاییز پارسال.. نه بخاطر فوت مادربزرگ.. بخاطر ادما و اذیتایی که کردن.. و منی که دستم کوتاه بود و زور اونا بیشتر...

چقدر ثانیه شماری کردم که بگذره و تموم بشه ولی انگار مثل جوراب کش میومد روزا..

خدایا پارسال،امسال تکرار نشه لطفا..

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.