158

دیروز صب با بروبچ رفتیم مثلا کوه..
عصرشم رفتیم دور همی با همون ادما یه بطری م/ش/ر/و/ب مونده بود گفتن بیاین تموم بشه..
به امید نگفتم جمعشون دختر پسری بوده.. همون تولد گفتم جنبشو نداش.. کلی غر زد و تیکه انداخت..
و تازه اینکه چقد دیشب مهدی با من رقصید.. :دی
شب فقط کلی غر زد که چه وقت اومدن و چرا smsاتو جواب نمیدی ادمو زجر کش میکنی.. کلی نگران شودم و این حرفا..
گفتم ببخشید فقط.......... والا