یه مدلی شدم عجیب!!

فکر کن انقد فشار زیاده از همه ور که حتی حوصله اینکه بخوام فکر کنم دلم گرفته رو هم ندارم..

نمیدونم چجوری حس الانمو بنویسم؟؟!!

اصلا خیلی حال وهوای عجیبی پیدا کردم.. حوصله حرف زدن با احد و الناسی رو ندارم.. دوست دارم فقط سکوت باشه.. نه حرفی بزنم نه حرفی بشنوم.. 

یادم باشه از دوشنبه پر استرس و خشن و گه بنویسم..

ازون روز عجیب..

کاش زودتر این وضعیت نحس و این روز وشبای شوم تموم شه..

همه زندگیم شده کابووس فعلا..

چرا همه انقد توقع دارن از من؟!!! 

ای بابا..

دیگه همه فهمیدن چقد فعلا شرایطم بهم ریختس..

بابا یکم درک کنید دیگه.. فقط خودتونو نبینین..

با اینکه ادعاش میشه خیلی زرنگه..

ولی خیلی راحت میتونم بهش دروغ بگم و خیلی ساده وار باور میکنه..

دست بالای دست بسیار است سرکار