-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 شهریور 1401 22:26
میگف انقدر هما بچه با محبتیه که فقط میگم یکی پیدا کنه لیاقتشو داشته باشه.. میگفت انقدر این بچه محبت داره که ما که پدر مادرشیم ما رو همشرمندمون میکنه.. نمیدونیم چجوری جبران کنیم واسش!!؟ . . . قلبم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریور 1401 21:39
یه روزی همه اینا رو میزارم و میرم.. اون روز دور نیست.. دیر نیست..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 شهریور 1401 20:14
مغزم هنگه قلبم مچاله
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 شهریور 1401 21:37
دیگه واسم واقعا مُرد این آدم.. میخواستم قسم بخورم ولی نمیدونم میشه یا نه ممکنه اتفاقی پیش بیاد ولی همه سعیمو میکنم تا اخر عمرم دیگه اسمی ازش نبرم..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 شهریور 1401 19:44
خدایا تو میبینی تو میدونی تاوان کدوم اشتباهتمن؟! این تاوان ها چرا تمومنمیشن؟! من چیکار باید کنم؟! منکه بازم بلند میشم و کمکم این داستان میشه به هیچ جام ولی بد جوری خوردم از کسی به هیچچچچچچچ عنوان انتظارشو نداشتم.. هرکسی بود برام مهمنبود یا بهم نمیریختم اصن انتظارشو میداشتم بعد دو سال ولی این آدم هرگزززززز رسمش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 19 شهریور 1401 19:40
دنیا و زندگی روز به روز چیزای مهمتری رو بهم ثابت میکنن و بهم یاد میدن.. هر کاری از هر شخصی برمیاد.. یعنی این اتفاق واقعا سیلی محکمی بود برام..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریور 1401 22:27
اخرین رشته های امیدم قطع شد.. رسما نابود شد همه چی.. شاید لازم بود اینجوری بشه که مطمئن شم هیچی بعدش نیس.. دیگه امیدوار نباشم.. و امروز چقدر روز دلگیری بود از صبح برام. بخاطر مرور خاطرات گذشتم.. ولی حالا صفر شد همه چی..
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریور 1401 21:01
رسیدمبه صفر مطلق از ادمها
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریور 1401 15:43
امروز همه فکر و ذکرم شده تو
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 شهریور 1401 12:38
همه کسایی که بهمگفتن دوستت دارم.. بیشتر باعث اسک ریختنم شدن.. بخصوص با رفتناشون..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 شهریور 1401 19:36
آفاق را گردیده ام، مهر بتان ورزیده ام بسیار خوبان دیده ام، اما تو چیز دیگری امیر خسرو دهلوی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 شهریور 1401 18:05
من می خواهم زندگی ام بگذرد .من زندگی می کنم برای این که زودتر این بار را به مقصد برسانم نه برای این که زندگی را دوست دارم ."پرویز "حرف های من نباید تو را ناراحت کند .امشب خیلی دیوانه هستم .مدت زیادی گریه کردم .نمی دانم چرا فقط یادم هست که گریه کردم و اگر گریه نمی کردم خفه می شدم .تنهایی روح مرا هیچ چیز جبران...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 شهریور 1401 19:47
خسته و بیزار از ادمها بخصوص تو الهه که یک تنه گاییدی من و مغزمو
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریور 1401 21:05
امیدوارم بتونم یه روزی تو ..اسمت.. جایی که هستی .. همه ادمهایی که میشناسنمون.. همه اشناهات و اطرافیانتو برای همه عمرم رها کنم .. که یادت مثل موریانه انقدر مخمو نخوره .. الهه
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریور 1401 21:03
طرف یه داستانی رو واسم تعریف کرد و من بهش گفتم گوشش بازه. نگران نباش.. هر روز استرس داشت و من هی میگفتم تهش هیچی نیست.. اینایی که میگی و هر روز داره واست تکرار میشه دروغه و همش فیلم واسه تهدید الکی و ... بعدم کلی صحبت با پلیس فتا و وکیلای مختلف.. الان ......... بماند کاری ندارم.. فقط وقتی هر روز اون رورا واسم جریان...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مرداد 1401 11:42
خسته ترینم از ادمها..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مرداد 1401 11:41
یه سری جمله ها هست ادم ازش هر برداشتی کنه بازم تلخه... دیگه رها کردم.. وا دادم.. هرکار دلت خواست کن.. مهم نیست دیگه.. نیستی..
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مرداد 1401 13:41
"تو دوست خوبی هستی" . . . یادم بمونه. م.جاج
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مرداد 1401 13:40
و همیشه این ارامبخشاست که به دادم میرسن..
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مرداد 1401 04:53
بیداری...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مرداد 1401 20:02
چجوری میشه این احساس؟! مگه میشه اخه!! چقدر واسم عجیبه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مرداد 1401 22:35
و بی حوصله بی حوصله ترینم.. دوست میدارم گوشیمو خاموش کنم..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مرداد 1401 23:05
شعر دنگ از سهراب سپهری
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مرداد 1401 22:15
دوست داشتن، عشق، قلب، علاقه شدید، و....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مرداد 1401 22:13
میخواستم از چهارشنبه هفته گذشته بنویسم.. از قرار با اون دوست کلاس زبان قدیمی.. از اونجایی که کلا به قصد جواب منفی داشتم میرفتم.. نشستیم کافه من از هر دری که فک میکردم جواب بده وارد شدم.. و اون تا اخرین دقایق تلاش میکرد که بگه همه چی اوکیه و منم دقیقا مثل توام.. و تا تونست تلاش کرد از ادم قبلی زندگیم سوال پرسید و فک...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 مرداد 1401 18:25
دل
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 مرداد 1401 14:51
از جریان دیروز بیام بنویسم به زودی.. کلاس زبان
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 مرداد 1401 04:12
بی خوابی های من..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 مرداد 1401 02:03
دل و دماغی نیست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مرداد 1401 22:19
تو دیگه بمون تو اذیتم نکن ....